همه چیز برنامه ریزی شده است...
همه ی اتفاقات برای آزمودن تو
برای اینکه ثابت کنی آیا در آنچه که میگویی ثابت قدم هستی ؟!
برای اینکه باور کنی آن مسیری که گام برداشته ایی اشتباه نیست...
و تو گاهی فراموشت میشود ، قراردادهایی که بسته ایی را
تکیه گاهت هنوز پابرجا و مستحکم است و این تویی که برای تفکر سرت را جلو می آوری و نا خواسته از تکیه گاهت دور میشوی، در این صورت فقط زیر پایت را خواهی دید و تفکر طولانی مدت موجبات سر دردت را فراهم میسازد و لاغیر
اما اگر فراموش نکنی پشتیبانت را و همانگونه که به او تکیه کرده ایی به تفکر بپردازی موجبات آرامشت را خود فراهم میسازد
حتی دیدن یک دوست، ملاقات با افراد مختلف، مطالعه ی ناخواسته ی یک مطلب همه و همه در همان راستایی است که او برایت رقم زده ، و چراغهایی هستند که تو را برای انتخاب مسیر راهنمایی میکنند.
این روزها همه اش را تجربه میکنم و با لبخندی همراه با تشکر از کنارشان میگذرم
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش // بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال // مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار// کار ملک است آن چه تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست// راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
اساس استواری قلب، توکل بر خدا است. (امیرالمومنین علی سلام الله علیه)
ممنون از حدیث زیبا و مرتبط
شعرش قشنگ بوت
بله خیلی محشره شعرش
با صدای استاد محمدرضا شجریان :دی
الیس الله بکاف عبده ...
بسیار عالی ، بویژه شعر
موفق باشین
سلامت باشین
گاهی ناخداگاه با چیزایی مواجه میشی و اصلن هم توی باغ نیستی یهو میبینی وارد زندگیت شده ... اصلا از مهمترین قسمتهای زندگی حتی، که همش رو او رقم زده ! اصلا همون خوندن برخی نوشته ها که گاهی داری اتفاقی میخونی ولی میبینی شرح حالته و داره بهت کمک میکنه ... اونجاس که ادم یه خوشحالی خاصی بهش دست میده که خدا اینو سرراه من گذاشته تا کمکم کنه :) اصلا نوشته پشت برخی از ماشینها حتی :) :دی
گاهی یه عواملی دست به دست هم میدن تا تو برسی به یه دوستی مثه سمانه :)
توکل بایدش :) و وقتی ادم میسپاره دست خودش یه ارامش خاصی بعدش به ادم دست میده چون دیگه اخر کار هرچی شد همونی میشه که او خواست ...
یکی این میکرفون رو از دست من بگیره :|:|
نوشته ی پشت ماشینا حتی :دی
همه چی برنامه ریزی شده است ، همه ی اتفاقات
بله گاهی یه سلسله عوامل دست به دست هم میدن تا آدم برسه به مادربزرگش که از منبر پایین نمیاد :D
خیلی عالی بود،خواهر خوبم...
احسنت!
:)
سلام و عرض ادب رفیق
قربون رفیقمونو عرض ادبش :D
چند روزه میخوام خبرتو بگیرم مثلا :D
سلاممم سمانه جون
اینجام فقط اینکه چیزی به ذهنم نمیرسه کامنت بذارم :بازی باپرزای فرش
عرض کنم که من تقریبا هرروز و شایدم روزی دوبار
امیدواری و روشنایی وبت همیشه مستدام
و دلت شاد باشه و روبراه :)
سلاااااام خانم خانما
همون من میبینم اینجا هرروز منور هست :D
خوبی؟
قربون قدمات
دل شما هم شاد رو روبراه
اسمتم خب مینوشتی دیگه :D
گفتم هیجان فیلم یکم بیشتر بشه
واقعا کی میتونه باشه انقدر وجودش نور افکن باشه جز من ، مهندس
همین دیگه ،منم گفتم دو نفر بیشتر با پرزای فرش بازی نمیکردن ،یکیشون که که صبح علی الطلوع(همون سحر) بود اون یکی ام که در شب رفت و آمد داشت (دینا) و چون اینجا اینقد نورانی شده پس سحر اومده

حال کردی استدلالو