در یک تقسیم بندی انسان هایی که خداوند را بعنوان خالق قبول دارند رو در سه گروه قرار میدن
1) دسته ی اول انسان هایی هستند که خدارو بعنوان خالق قبول دارند اما زیر بار دستوراتش نمیروند، زیر بار تکلیف نمیرد، شیطان همینطور بود، قبول داشت که خدا خالقش هست اما تا وقتی که باب میلش باشه و تکلیف براش رقم نزنه، برخی از انسانها و فرهنگ سکولار هم همینطور هستند، خدایی که گوشه ایی بنشیند و تعیین تکلیف نکند
2) دسته ی بعد هم خدا رو قبول دارند هم خدایی خدارو ، و میدونن که هم در عالم تکوین و هم تشریع خداوند امورات و مقدرات رو رقم میزند منتهی یه گیری دارن، اون هم اینه که یه جاهایی اعتراض میکنن، اعتراض به مدیریت خدا و بعضی کارهارو ظلم میپندارند (چرا باید او در جوانی بمیرد؟ چرا حالا که به این موقعیت رسیده باید براش این اتفاق بیفتد؟و ....)1 این چراها اعتراض است
در واقعا اینها خدایی رو قبول دارند که هرچه بگویند بگوید چشم و یه جاهایی درگیر میشوند و راضی نیستند
3) و اما دسته ی سوم، قبول دارند که در عالم کسی که خالق اوست، مدیریت میکند، مقدرات را رقم میزند و او دانای مطلق، توانا و عالِم مطلق است.
اعتراض نمیکند و همیشه شکرگزار است
اعتقاد دارد که خدا دانای مطلق است، پس از همه ی نیاز های او خبر دارد
توانای مطلق است، پس کاری که بخواهد بکند و بخواهد که بشود کسی نمیتواند مانع شود
بخشنده ی مطلق است، به همه ی انسان ها به نهایت میتواند ببخشد
مهربان بی نهایت است، ذره ایی نسبت به بندگانش کینه ندارد و دوست دارد همه ی افراد به سعادت برسند
پس اگر اتفاقی برای تو افتاد، یا چیزی که خواستی را به تو نداد، نه از باب این است که نمیتواند یا تو را دوست ندارد یا بخل دارد یا نامهربان است، بلکه به این خاطر است که به مصلحت تو نبوده
کاش بتونیم صبور باشیم، صبر از دعاهای همیشگیمون باید باشه، صبر در برابر خیلی چیزها، صبر جمیل2
...................................................................
1.حجت الاسلام عالی میگفت، اینکه میگویند مثلا چرا دیه ی زن نصف مرد است،چرا حجاب ؟ چرا موسیقی حرام است؟و .... برای من حتما دلیل عقلی بیاور هم نوعی اعتراض است، همین که بگوییم قرآن گفته باید قبول کند و دنبال برهان های ناقص عقلانی نگردد ، اگر قرار بود همه چیز را بفهمیم و با عقلمان بسنجیم که بنده ی عقلمان میشدیم نه خدا
2. کتاب تپه ی جاویدی و راز اشلو رو میخونم؛ درباره ی زندگی شهید مرتضی جاویدی هست، یکی از دلایلی که ایشون به مقامات عالیه رسیدن رو همین صبر ایشون میدونم، در جایی که به شدت از مامور ساواکی شکنجه شده بود وبعد از انقلاب او در دستان مرتضی است، اون رو با بزرگواری تمام و لبخند می بخشه، شکنجه هایی که حتی فکرش هم خود مامور ساواک رو اذیت میکرد....حدیثی از امام علی (ع) هست که میفرماید جایی که نمیتوانی انتقام بگیری صبر کن و اما جایی که میتوانی انتقام بگیری ببخش...این تو را به مقامات عالیه میرساند
در راستای کلامتون ، حافظ میگه که:
گویند سنگ، لعل شود در مقام صبر؛ آری شود ولیک به خون جگر شود
یا مثلا سعدی بنظرم میگه که:
راست گفتی که فرج یابی اگر صبر کنی؛ صبر نیک است کسی را که توانایی است
یا بـ قول یه بنده خدایی : صبر کن ، صبر یو خوب است
دسته ی سوم، خیلی دوست داشتنین...
صبر صبر صبر
واقعا صبور بودن هنره
در این دنیا چیز های خوب به کسایی میرسه که تلاش میکنن
چیزهای خیلی خوب به کسایی میرسه که هدفمند تلاش میکنند
و بهترین چیزها به کسایی میرسه که هدفمند تلاش میکنن و صبر میکنن
بح بح
تلاش میکنن و صبر
:)
سلوم بالاخره ماراتن امتحانات تموم شد
اخیش یک نفسی کشیدم ها
حالا برنامه مشهدو کی میریزی؟:D
میگن کافر همه رو به کیش خود پندارد




باور کن میخاستم غر بزنم اما حتی وقت غرزدن هم نداشتم
خجالت نکشی یک وخ تو بیای تهران ها
میام ایشا لا
پس چه شانسی آوردن اطرافیان
حقیقتش بنده حدود 2 ماه هست که فقط دارم از تهرانیها عذرخواهی میکنم
پوستم یه جورایی کلفت شده 
الان که گفتی کلی خجالت زده شدم