بالاخره روز دفاع رسید
شنبه 13 اردیبهشت1393
خسته شدم دیگه
زود تموم بشه ، کاش نمره ی خوبی بهم بدن
همین که دور از استاد بودم توانم رو کم میکرد
همسر جان دو هفته ایی هست که رفته دیار پی درس و مشقش و من هنوز سنگر مشهد رو خالی از وجود پر برکت خودم نگذاشتم!
هر کس که دوست داشت تشریف بیاره کلاس 216 ، خوشحال میشم
دو سال پیش شب ولادتش را در نجف و روزش را در کربلا جشن گرفتیم
چه شبهایی...
سال پیش؛ ولادتش مصادف شد با مراسم ازدواجمان
ولادتش مبارک
بسم الله
خیلی حرف دارم برای گفتن
اما تا اطلاع ثانوی فرصت نوشتن های مفصل رو ندارم
باشد برای بعد از دفاع انشالله
التماس دعا
و من الله التوفیق
سمانه بانو
مورخ 29بهمن ماه سنه ی 1392 مقارن با 18 ام فوریه ی 2014 میلادی
اسم این وبلاگ رو اقیانوس گذاشتم به یاد پدربزرگ
همیشه میگفت من دلم اقیانوسه
و واقعا دلش اقیانوس بود
دیروز دومین سالگرد رفتنش بود
رفتنی که من رو از خیلی چیزها جدا کرد...
پدربزرگ عزیز، یادت هست که دو دغدغه ی بزرگ داشتی وقت رفتنت؟ یادت هست که سفارشش را به همه کردی؟
..... حل شده اند.... اما میدانم که این روزهادلت از خیلی مسائل بوجود آمده گرفته است....
تلاش میکنیم حل شود...
و میشود...
دعایمان کن
تا وقتی که بودی میدانم که هرشب قنوت نماز شبت بودیم
دعای پدر برای فرزندانش مستجاب تر است
آن هم چه پدری....