هو الذی انزل السکینه فی قلوب المومنین، لیزدادو ایمانا مع ایمانهم

و او خود بهتر میداند خیر تو را در کجا قرار دهد.

عالِم مطلق، خیرت را در گوشه ایی از دنیا قرار میدهد که فکرش را هم اگر میکردی سریع خودت را از آن خارج میکردی، چون محال مطلق بود از نظر تو!محال بود برایت دوری از خانواده، حتی اگر تو هم راضی میشدی برای ازدواج شهر دیگر (نه الزاما راه دور)، پدرت چنان موضع سرسختی داشت که جرات تکرار حرفت را هم نداشتی! 

زمانش را هنگامی قرار میدهد که تو را آزموده است و تو دیگر آن جوان بی تجربه نیستی... به ناگاه پس از آن دریای مواج (آزمون ها) آرامشی هدیه میدهد که ....

 حتی دوری فیزیکی از عزیزانت برای همیشه و سختی هایی که میدانی در این راه متحمل خواهی بود نیز قادر نخواهند بود اقیانوس دلت را طوفانی کنند، چرا که میدانی "او" بهترین را برایت انتخاب کرده است.

خودش خوب میداند که در آن روزها و ماه های تصمیم گیری و دو دلی هایی که مدام سراغم می آمد و روانم را پریشان میکرد آیات نورانیش چقدر آرامم میکرد "وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ" ..... و این کافی است برای گذر کردن از تمام حرف و حدیثهایی که میشنیدم و میشنوم ....

و بسیاری از آیات دیگر که در این راه تسکین قلبم بوده و هستند و هر روز با خود تکرارشان میکنم 

 ازدواج ما بدلیل عجایبی که دارد از نوادر است، گاهی گمان میکنم که خدا سالها قبل ما را برای هم آماده میکرده است، و در دفترش نام ما را کنار هم نوشته و زمان پایان یافتن دوره ی سردرگمی  ها را 23 اسفند ماه سال 1391، در رواق دارالحجه ی امام رئوفش  قرار داده است.


با تمام وجود در آن لحظات برای دوستانم دعا کردم، که خداوند خیر کثیر را برایشان رقم بزند،انشالله