اللهم رُد کل غریب

۷ رمضان ۱۳۹۸


خیلی وقته که اینجا نمینویسم اما برای من هیچ جا اینجا نمیشود...تلگرام و اینستاگرام و کلی مجازی های مختلف هست اما توی هیچ کدوم احساس آرامشی که باید رو پیدا نمیکنم ...

اینجا میام وبلاگ دوستانم رو میبینم که سالهاس به روز نشده اند دلم ناخودآگاه برای همه تنگ میشه ...

۶ ماه از دومین معجزه ی خدا در زندگی من و همسرم میگذره و خدا یه کوچولوی خوشگل به نام علی آقا به ما داده ...

درگیریهای روزمره باعث میشه کمتر فرصتی برای  مجاز خانه داشته باشم اما امشب دلم هوای نوشتن در وبلاگم ( این گوشه ی عزلت مجازخانه) رو کرد...

خیلی حرف برای نوشتن داشتم اما  ترجیح میدهم چیزی نویسم از اوضاع روزمره و کفایت کنم به همین خبر خوش تولد علی آقا...


توضیح تیتر : غریبی دردیه که درمان نداره و ذره ذره وجودت رو آب میکنه ...حتی اگه به روی خودت نیاری و از نظر دیگران آدم شادی باشی...

احساس میکنی بین همه هستی اما پشتت خالیه و تا غریبی نچشیده باشی متوجه نمیشی که چی میگم...