ربنا اَفرِغ عَلینا صَبرا و ثَبِت اَقدامَنا

توکل یعنی آرامش

توکل یعنی اعتماد به او

توکل یعنی اعتقاد به این که او بزرگتر است، خیر تو را میخواهد، تو را میشناسد، او ست که مــُــقــدّرات تو را مینویسد.....


توکل همراه با تلاش

تلاش میکنی برای بهترین ها  اما ضربه میخوری، سختی میکشی، بی محبتی میبینی


اینجاست که در اوج مصیبت ها میگویی "هون بی، ما نزل بی انه بعین الله "(چون او می بیند برایم آسان است)


یقین داشته باش که او می بیند، تنهاییت را میداند، بی قراریت را درک میکند و هر لحظه آغوش باز میکند برایت

 توکلت را فراموش نکن، آن همه حرفهای قشنگی که قبل ازین مصیبت میزدی...




و تو با آن همه کوله بار معنویت؛ فراموش میکنی....فراموش میکنی آن همه عشق بازیهایت با خدارا ، فراموش میکنی روزی فقط میگفتی" توکلت علی الحی الذی لایموت" 


ناشکری میکنی،نه، شاید ناشکری نکنی اما دیگر حال شکر گفتن در سجده هایت را نداری...دلت پر از آشوب میشود، دیگر نمازت را هم .... 


صبر رُکنی است در دین که گفتنش به زبان آسان است، شکر مرحله ی بعد است، و تو به جایی میرسی که هیچ چیز جز مصیبت خودتت را نمیبینی ، صبر و شکر را فراموش میکنی...


شنیدن و دیدن مصیبت های دیگران ،هم سالان تو ،  مصیبت های ائمه ، همه  و همه تو را بفکر فرو میبرد....و در این لحظات هیچ کس جز خودت نمیتواند به تو کمک کند....


سجده کن، خودت را مجبور کن با وجود بی رغبتی سجده کنی....طولانی، زار بزنی، بلند بلند، هر چه شکایت داری همانجا  کنی....سجده بزرگترین کمک به تلاطم های روحی است

نگذار ناشکریهایت را دیگران ببینند، بی تابی هایت را

اوست که میخرد این همه بی قراریت را ...


اینجا باید یاد داستان لقمان و اربابش افتاد، همان که میوه ایی تلخ را ارباب به لقمان خوراند، اما لقمان لحظه ایی اخم به ابرو نیاورد ، فقط به این دلیل که ارباب خوبی ها و شیرینی های بسیاری را به او خورانده است و این تلخی نباید باعث فراموش شدن آن همه  شرینی شود


اینجاست که امام علی میگوید ورود کفر و ناسپاسی بمانند دیدن مورچه ایی سیاه بر سنگی سیاه در تاریکی شب است و غیر قابل تشخیص....


ربنا اَفرِغ عَلینا صَبرا و ثَبِت اَقدامَنا 

نظرات 4 + ارسال نظر
سید حسین جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:54 ب.ظ

فـــ هو حسبه ...

درود بر شما ،
بـ خصوص این روزا ، تلنگر خوب و بـ جایی ست

بله ، فهو حسبه....

راهی جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:42 ب.ظ http://rahianedoost.blogfa.com

تلخی ها هم بی دلیل نیست!
"او" کسی نیست که بی دلیل چیزی را برایت ناخوش بدارد!
پس،
همچنان ، صبر می باید! صبر...

بله او کسی نیست که ناخوشی برایت بخواهد، اگر در نظر ما نا خوش است قطعا دلیلی در پس پرده دارد

ممنون که سر زدی عزیز :)

زهرا جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:54 ب.ظ

سلام ننه باز که طولانی نوشتی:دی
فقط اینکه جمله "اون همه کوله بار معنوی "خودش حجاب ایجاد کرده بین خودت و خدا
شاید خواسته بهت بگه در اراه خداوند بایدو باید گام برداری و خودت رو نبینی تراوشات ذهن داغونم هست ها :دی

خب اون جمله رو برای این گفتم که خیلی از ماها تصور میکنیم ارتباطمون با خدا خیلی خوبه و کاملا بهش ایمان داریم؛ اما به موقش که میرسه همه چی رو فراموش میکنیم و میشود آنچه نباید بشود

آره طولانی شد :دی شرمنده

پرتو شنبه 15 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:12 ق.ظ http://partovian.ir

تا کی به هوای فتح دنیا باشم؟
کافی‌ست خدا! چقدر اینجا باشم؟
تنهایی اگر که با تو بودن باشد
می‌خواهم از این به بعد تنها باشم
.................

میخواهم ازین به بعد تنها باشم ....

ممنون که سرزدین

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد