نیمه ی شعبان

سلام 

عید  همگی مبارک باشه 

انشالله زندگی تون پر از شادی و خوشی باشه 

 

این شعر زیبا رو یکی از عزیزترین دوستانم "عبد خدا "  برای امام زمان گفته و برام فرستاده 


مقابل دو چشم تو، زمین هبوط می کند
به پاس جلوه رخت، زمان غروب می کند

نگاه می کنی به موج، به عرش خانه می زند
به پیش جزر و مد عشق، ماه سکوت می کند

سلام می دهی به صبح، دوباره تازه می شود
و آفتاب عاشقی ، باز طلوع می کند

قرار می دهد نسیم، به وقت خستگی دل
که روزی از تبار نور، یار ظهور میکند

خدایا در این روز عزیز بهترین ها را برای او و تمام دوستان ام رقم بزن
دوستی با او هدیه ایی بود از طرف امام رئوف ع

پ.ن: سال گذشته میلاد امام زمان مراسم عروسی ما بود ... 
همیشه دوست داشتم میلاد امام زمان مراسم عروسی ام باشد. در آن روزها به هیچ عنوان تالاری برای برگزاری مراسم پیدا نمیکردیم، کلا شعبان ماه پر مراسمی است، چه برسد به روز میلاد! 
دیگر کلا ناامید شده بودیم که به ناگاه همه چیز درست شد و من میدانم که دعای پدر و مادرم بود 
برای روزهای مراسم دغدغه ی مکان مسافران را داشتیم، تقریبا غالب مهمان ها از شهرستان می آمدند، و باز میدانم که دعای پدر و مادر و دغدغه ی آنها برای خوب میزبان بودن باعث شد که آن هم درست شود... بطور همزمان دو نفر از همسایه هایمان از ساختمانمان کوچ کردند و خانه ی خالیشان را در اختیار ما گذاشتند بدون اینکه ما چیزی درخواست کنیم.... خانم ها منزل ما بودند و آقایان در منزل بالا...  و این شد که خانواده ام جمعیتی در حدود 60 نفر را برای دو- سه روز میزبانی کرد و بحمدالله هیچ کس هتل نرفت... 
کاش همیشه به این خوشی در کنار هم جمع شویم ... و من چقدر شادمان بودم از جمع شدن خانواده دور هم ....که هرگاه بخاطر میاورم میگویم ای کاش من درگیر مراسم نبودم  و بیشتر در کنارشان میبودم ...

اما میدانم که همه ی اینها تلخی فوت برادر و فرزند برادر را از کام مادر همسرم  نگرفت 
و او با بزرگواری تمام رضایت داد و خود خواهش کرد که مراسم را برگزار کنیم و در جشن و مهمانی ها هم حضور پیدا کرد و بسیار شادمان بود، خداوند طول عمر با عزت به او، پدر، و پدر و مادر خودم بدهد  انشالله 

شاید از دیگر گشایش های مهم بعدها صحبتی کردم...

خدایا در این روز عزیز، به حق امام عزیز، عزیزانمان را برای ما حفظ بفرما و آنها را در سایه ی امام عصر سالم و شاد بگردان. 



نظرات 3 + ارسال نظر
ژورک... شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:59 ب.ظ

ئه! من یادم رفت دیروز سالگرد عروسیتون رو تبریک بگم.
میبینی ملت فقط میان عروسی میلُمبونن ( تونستی بخونیش؟).یه تبریک خشک و خالی هم نمیگن. خلاصه که به ما خیلی خوش گذشت اون شب. عاقبت بخیر بیشین کنار هم.
آقا ما اون موقع جوون بودیم نفهمیدیم پا میکردیم تو کفش شاعرا، شعر هم قافیه نداره (مدیونید اگر بخندید)
"عبد کمترین خدا" بودیم ماها. دردسر برامون درست نکن.

میبینی عمرا چه زود میگذره
در مورد شعر هم که " برو بابا"

سید حسین شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:26 ب.ظ

سلام
نیمه شعبان مبارک

مهاجر سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:24 ب.ظ

بنده هم حرف واسه گفتن در این رابطه زیاد دارم ولی حال گفتنشونو ندارم :D خیر سرمون سبب المتصل سمانه و محمد بودیم :D پس قاعدتا حرف گفتنی زیاد داریم ، فقط میتونم بگم وقتی میگن دو نفر مال همن و اگه خدا بخواد به هم برسونشون هیچ عاملی نمیتونه مانع شه مال فیلما نیست تمام سنگ هایی که به ظاهر جلوی پا دیده میشدن به طرز معجزه آسایی برطرف میشدن و هذا من فضل ربی :)

آره هذا من فضل ربی ....

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد